محبوب یا منفور؟
این محبوبیت قطعا با فشارها و حملههای اخیر بیارتباط نیست. به عبارت دیگه هاشمی بخش عمدهای از این محبوبیت رو مدیون آقای احمدینژاده. گرچه احمدی نژاد از طریق تقابل با هاشمی تونست طرفداران پر و پاقرص زیادی جمع کنه اما مدتهاست که این ترفند، کارکرد عکس پیدا کرده. البته این منحصر به احمدینژاد نیست بلکه اصولا حمله به هاشمی از طرف هر شخص یا جناحی که باشه دیگه بر محبوبیت هاشمی اثر منفی نداره! نه تنها اثر منفی نداره بلکه ممکنه هاشمی رو محبوبتر هم بکنه!
هاشمی از میون آتیش رگبار سیساله تخریب رد شده و انگار مثل فولاد آبدیده ضد ضربه شده. دیگه هیچ شایعه یا انتقادی نمونده که علیهاش نگفته باشن. از دزدی و قتل و خیانت، همه رقم اتهام خورده. رییس دولت رسمی کشور اومده تو تلویزیون رسمی کشور، به دزدی متهمش کرده. از این بالاتر دیگه چی میتونه باشه؟ میگن چیزی که آدمو نکشه، قویترش میکنه و این اتفاقی هست که ظاهرا برای هاشمی افتاده.
یک جایی اواخر کتابِ "مصلحتها و حقیقتها" (1378)، مسعود سفیری سوالی میپرسه با این مضمون که چرا در برابر این اتهامات از خودتون دفاع نمیکنید؟ و هاشمی جوابی میده با این مضمون که نیازی نیست بالاخره این گرد و غبارها میخوابه و تاریخ، حقیقت رو بر ملا میکنه.
این نظرسنجی رو هم که بذاریم کنار، آخرین انتخاباتی که هاشمی درش شرکت کرده بود یعنی انتخابات خبرگان 1386، آرای بسیار بالای هاشمی نشون میداد پایگاه مردمی قابل توجهی داره. حتی توی همون انتخابات 1384 دور اول هم هاشمی اول شده بود. اما چرا با تمام این شواهد روشن به نظر میاد هاشمی در جامعه محبوب نیست؟
به نظر من دو تا دلیل داره. اول این که هاشمی همون قدر که جاذبهاش بالاست دافعهاش هم بالاست! یعنی دشمن و مخالف هم زیاد داره. دلیل دوم این که مخالفان هاشمی، از موافقانش بسیار پرسروصداتر هستند. مخالفان هاشمی عمدتا مدعیان قدرتاند (رقبا) که هم امکانات و رسانههاشون بیشتره و هم انگیزههاشون قویتره. چه در داخل ایران چه خارج ایران. بنابراین فریادشون بلندتره. در مقابل موافقان هاشمی، گرچه پرتعدادترند اما نه امکانات طرف مقابل رو دارند و نه چندان انگیزهای برای سروصدا دارند. حمایت اینها یک حمایت ملایم و آرومه. این ملایمت، هم به خاطر فقدان انگیزهی قوی برای حمایت هست و هم به خاطر منش و ماهیت این آدمها. چراکه اصولا آدمهای احساسی و تندمزاج، نمیتونن موافق هاشمی باشن.
طرفداران و موافقان هاشمی، از نوعی که به خاطرش بیان تو خیابون و شعار بدن و سینه سپر کنن نیستند اما، به خاطر سطح آگاهی و تفکرشون، و حتی مهارتهاشون، تاثیرگذاریشون در جامعه عمیقتره.